- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آسیا، ای آسیا، سرگشتهای چون ما چرا؟ از ما مپوشان راز خود، با ما بیان کن ماجرا
2 در چرخ خود مستانهای در دور خود فرزانهای از ما چهها داری خبر؟ کز ما برقصی دایما
3 از کان جدا ماندی، زان در نفیری، ای رجا با ما بگو، ای بوالوفا، از قصههای ما مضا
4 داری سلوکی بس عجب در حالت وجد و طرب در یک نفس طی میکنی از مبتدا تا منتها
5 از آب دارد جان ما در قصهها چون آسیا ای عقل دوراندیش ما، آخر کجا رفتی؟ بیا
6 گم شو ولیکن گم مکن اسرار در عشق لَدُن هم تو نوی هم تو کهن هم کوه و هم بانگ و صدا
7 هم جان تویی، هم تو جهان، هم جوی و هم آب روان هم آسیابانی بدان هم گندمی، هم آسیا
8 ای عشق، بس جان دوستی، هم دشمنی هم دوستی در مغزی و در پوستی، فیالجمله با شاه و گدا
9 ای محرم اسرار تو، ای جعفر طیار تو ای قاسم انوار تو، ای مس جان را کیمیا