ای به میان دلبران از عمادالدین نسیمی غزل 253

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده

1 ای به میان دلبران زلف تو بر سر آمده گل ز رخ تو منفعل، لاله به هم برآمده

2 دیده ندیده، تا جهان هست، به لطف قامتت بر لب جویبار جان سرو سمنبر آمده

3 گرچه نهد بر آسمان مسند حسن مه، ولی سلطنت جمال را روی تو در خور آمده

4 چشم جهان به خواب خوش هیچ ندیده تاکنون فتنه چنین که در جهان روی تو دلبر آمده

5 طبع و مزاج و آب و گل هست تو را، ز جان و دل ای همه حسن و جوهرت روح مصورت آمده

6 ای ز درم به فال سعد آمده باز، مرحبا چون تو که دید دولتی کز در کس درآمده؟

7 گرچه خوش است در نظر حسن و طراوت قمر هست به چشم اهل دل روی تو خوشتر آمده

8 توبه چگونه نشکند گوشه نشین، که در جهان چشم و لب تو هریکی با می و ساغر آمده

9 هست نسیمی گدا آنکه ز فیض فضل حق دیده عشق پرتوش معدن گوهر آمده

عکس نوشته
کامنت
comment