حوری به کنج گلشن از اقبال لاهوری پیام مشرق 168

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت

1 حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت ما را کسی ز آنسوی گردون خبر نداد

2 ناید بفهم من سحر و شام و روزو شب عقلم ربود این که بگویند مرد و زاد

3 گردید موج نکهت و از شاخ گل دمید پا اینچنین به عالم فردا و دی نهاد

4 وا کرد چشم و غنچه شد و خنده زد دمی گل گشت و برگ برگ شد و بر زمین فتاد

5 زان نازنین که بند ز پایش گشاده اند آهی است یادگار که بو نام داده اند

عکس نوشته
کامنت
comment