1 نی همچو منت به عمر یاری خیزد یاری چو منت به روزگاری خیزد
2 من خاک توم تو می دهی بر بادم ترسم که میان ما غباری خیزد
1 با هر درمم اگر دو صد بدره بود با مهر کرامت تو یک ذرّه بود
2 گر کفر همه وجود در من باشد با بحر عنایت تو یک قطره بود
1 یا رب تو حلاوتی به جانم برسان وز هجر زمانه با وصالم برسان
2 جز تو همه ناقصند در عین وجود ای کامل مطلق به کمالم برسان
1 در نقطهٔ خویشتن مرا مشکلهاست همچون سر و پای دایره ناپیداست
2 آن به که ازین قاعده بیرون آییم کاین کار به پرگار نمی آید راست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به