عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از عرفی شیرازی غزل 39

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از یار نیست

1 عشق ناوک ریز و یک مویم تهی از یار نیست باورم باید که هر مویی ز یار افگار نیست

2 برهمن چون بست زنارم، مغان گفتند حیف کاین زمان در کافرستان عرب زنار نیست

3 می تراود می به جام و جام می آید به لب نیست باکی گر به بزم عشق کس هشیار نیست

4 شرمسار از همت عشقم که در هنگام نزع اضطراب جان سپردن مانع دیدار نیست

5 با سر هر موی تو هر صنف را صد دعوی است گر چه یک مو از کسی، طبع تو منت دار نیست

6 انتظار نو بهار از تنگ چشمی های ماست صد تماشا هست در گلخن که در گلزار نیست

7 سوزن عیسی بیفکن، رشته ی مریم بسوز خلوت عشق است، هان، آلودگان را بار نیست

8 هان ره عشق است و کج رفتن ندارد بازگشت جرم را این جا عقوبت هست و استغفار نیست

9 هر سر مویم کلیمی لن ترانی بشنو است باز گو، بگشای لب، این جا ادب درکار نیست

10 می روی با غیر و می گویی بیا عرفی تو هم لطف فرمودی برو کین پای را رفتار نیست

عکس نوشته
کامنت
comment