1 نوروز رسید و باده ناب خوش است وز باده و گل، مجلس احباب خوش است
2 گر یار موافقت کند موسم گل در باغ، شراب و گشت مهتاب خوش است
1 ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست ز داغ من جگر لاله را نشانی هست
2 به باغ رفتم و داغم چنان که پنداری مرا به غنچه ز دلبستگی گمانی هست
1 وبال جان اسیران مکن رهایی را مده به اهل وفا یاد بیوفایی را
2 به مرگ هم نبریدم به هرکه پیوستم کسی نخوانده چو من جزو آشنایی را
1 تا لبت را میل سوی باده و پیمانه شد باده چون پیمانه از شوق لبت دیوانه شد
2 دل چو افتاد از سر کویت جدا، شد هرزهگرد عندلیب یک گلستان جغد صد ویرانه شد