- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه خلقی نهاده روی تظلم به خاک راه
2 آویخته ز طرف کمر جان صد اسیر بر هم زده به تیغ مژه قلب صد سپاه
3 در تاب ماه عارضش از باده صبوح مخمور چشم جادویش از خواب چاشتگاه
4 هر سو ز شوق طلعتش افغان اهل درد هر جا ز ظلم غمزه اش آواز دادخواه
5 زارم کشید و بر سر راهش بیفکنید باشد که سوی من به ترحم کند نگاه
6 گر لاف عشق می زنم ای خواجه طعن چیست اینک سرشک سرخ و رخ زرد من گواه
7 جامی ز جام غصه چو خون جگر خورد نبود سرود مجلس او جز فغان و آه