- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اکنون که نیست ما را با دوستان وصالی پیوند تن نخواهد جانم به هیچ حالی
2 از بهر دوست خواهم هم جان و هم جهان را چون دیگران نباشم در بند جاه و مالی
3 ای اشتیاق جانم بگذار تا بخسبم چون نیستم وصالی باری کم از خیالی
4 چون بی شما ندارم ذوق از حیات خواهم یا وصل را ثباتی یا عمر را زوالی
5 گر بی تو دیدهام را میلی بود به رویی از نور چشم خویشم پیدا شود ملالی
6 پیغام ما به گوشت باد صبا رساند ترسم که هم نیابد در خدمتت مجالی
7 بنویس یک سلامم تا کی دریغ داری از خستگان نسیمی وز تشنگان زلالی
8 یک روز در فراقت صد سال مینماید زینجا قیاس میکن با خود حساب سالی
9 دور از تو هم شکیبی بودی همام را گر دیدی میان خوبان حسن تو را مثالی