1 اکنون که روزگار به انصاف می نهد در دست تو زمانی جهانی به اختیار
2 بر عادت قدیم به انصاف و عدل کوش کز سروران رفته همین است یادگار
3 تا مایلی به مال، بلا همنشین تست کز بهر میوه سنگ خورد شاخ میوه دار
1 می درفگن به جام که مست شبانهایم ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
2 زان جام آبگینه به رغم زمانه زود آبی بده که تشنه به خون زمانهایم
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 شش جهت ملک را کار یکی در ده است کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
2 مادر هفت آسمان گر چه همه فتنه زاد تا به مراد دلش حامله شد نه مه است