کنون که قبله ی از حکیم نزاری قهستانی غزل 188

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

کنون که قبله ی من روی آن نگارین است

1 کنون که قبله ی من روی آن نگارین است سجود پیش رخ او کنم که راه این است

2 نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است

3 چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر اگر چه کفر تو باشد ولی مرا دین است

4 چو دیر هست چه جویم نشان صومعه باز که کنج صومعه ها مسکن مساکین است

5 نگنجد این سخن اندر دهان ناقص عقل که این سخن نه برازای مرد خود بین است

6 نزاری و می و معشوق و کنج دیر مغان طریق عاقل و مجنون بی غرض این است

عکس نوشته
کامنت
comment