حال من این است غیر حال ندانم از سعیدا غزل 487

حال من این است غیر حال ندانم

1 حال من این است غیر حال ندانم عاشقم و رسم قیل و قال ندانم

2 ملک محبت کسی احاطه نکرده مرتبه یادگیری عشق را کمال ندانم

3 در دل من سبز شد درخت محبت تا چه ثمر بخشد این نهال ندانم

4 این همه رو زرد می کنند به دنیا وه چه بلا شد به رنگ آل ندانم

5 محمل ایام بس شتاب روان است تا به کجا می کشد مآل ندانم

6 زندگیم حلقه ای است بسته به زلفت جز رخ و قد تو ماه و سال ندانم

7 چون ز خدا می رسد «الست» به گوشم غیر «بلی» من دگر مقال ندانم

8 می شکند آنچه راست می کند از گل بهر چه می سازد این کلال ندانم

9 پای خرد جانب تو کند [و] زبون است خود بنمایی دگر جمال ندانم

10 در سر من شور طرفه ای است سعیدا کیست نهان گشته در خیال ندانم

عکس نوشته
کامنت
comment