- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیِ بینوا ز شکّر به نوا شکرفشان شد چه خوش است نغمه او را که حیات جاودان شد
2 منگر در آن که دارد تن نازکش جراحت بنگر که تا چه راحت ز وجود او روان شد
3 تن پر ز نیش دارد چو درون ریش دارد غم و درد بیش دارد نفسش حیات از آن شد
4 دل و جان چو نیست نی را عجب است این که دارد خبری ز حال دلها که انیس عاشقان شد
5 به سخن دهن گشاده نه که سر به باد داده چو سر و زبان ندارد ز چه صاحب بیان شد
6 نفسش مسیح مریم که حیات بخشد از دم به سخن گرفته عالم چو همام مهربان شد
7 چو شنید مرغ جانم ز نوای نی صفیری ز دیار تن زمانی به جوار آشیان شد