1 نه تو آنی که دی دل تو نبود در جهان جز به انوری راضی
2 چون که امروز هیچ مینبری به زبان نام حالت ماضی
3 در سر قاضی ار کله کردی به تصنع دواج مقراضی
4 دوستان را بپرس برمنشین مشو آبستن از خر قاضی
1 خه از کجات پرسم چونست روزگارت ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت
2 در آرزوی رویت دور از سعادت تو پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت
1 دلا در عاشقی جانی زیانگیر وگرنه جای بازی نیست جانگیر
2 جهان عاشقی پایان ندارد اگر جانت همی باید جهانگیر
1 امید وصل تو کاری درازست امید الحق نشیبی بیفرازست
2 طمع را بر تو دندان گرچه کندست تمنا را زبان باری درازست