1 با ما نه کند مگر از آنها که کند گر چه نبود عجب چنان ها که کند
2 نه روی شفاعت خطاها که کنیم نه طاقت صبر امتحان ها که کند
1 ما همانیم که بودیم و ز یادت به وفا به جدایی متبدل نشوند اهل صفا
2 گر حجاب است میان من و معشوق رقیب نتواند که کند از حرمش دفع صبا
1 ما را ز عشق کی بود ای دل به جانت نجات روزی که نامِ عشق بر افتد ز کاینات
2 بگرفت چار سویِ وجودم بلایِ عشق وز هیچ سو گریز ندارم ز شش جهات