1 نندیشم از کسی که به نادانی با من رسن ز کینه کشان دارد
2 ابر سیاه را به هوا اندر از غلغل سگان چه زیان دارد؟
1 ای خواجه جهان حیل بسی داند وز غدر همی به جادوی ماند
2 گر تو به مثل به ابر بر باشی زانجات به حیلهها فرو خواند
1 آزردن ما زمانه خو دارد مازار ازو گرت بیازارد
2 وز عقل یکی سپر کن ارخواهی کهت دهر به تیغ خویش نگذارد
1 آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟ گر به دل اندیشه کنی زین رواست
2 گشتن گردون و درو روز و شب گاه کم و گاه فزون گاه راست