1 بی ذکر تو هیچ زنده ای نیست که نیست بی یاد تو هیچ بنده ای نیست که نیست
2 شادی من از برای ماتم باشد صد گریه نهان به خنده ای نیست که نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در محیط دین ز بس کشتی تبه گردیده است کعبه را زان جامه در ماتم سیه گردیده است
2 بسکه در عین گنه از دیده اشکم رفته است چشم من سرچشمهٔ بحر گنه گردیده است
1 هر کجا مینا و جامی از می گلگون پر است وای بر پیمانه و مینای ما کز خون پر است
2 شیشهٔ ما را شکستی خوب کردی پر نبود خاطر ما را نگه داری ستمگر، چون پر است
1 چه شور است این که در کاشانهٔ ماست که عقل ذوفنون دیوانهٔ ماست
2 فلک صیاد ما صید و جهان دام نصیب و قسمت، آب و دانهٔ ماست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به