جامی

جامی

جامی
جامی

نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم از جامی غزل 599

غزل 599 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم نه روی آنکه بنشینم سگش را آبرو ریزم

2 چنان در مهر آن خورشید خو کردم به تنهایی که گر دستم دهد از سایه خود نیز بگریزم

3 هوس دارم که ریزد خون من امروز تا فردا بهانه سازم آن را دست در دامانش آویزم

4 علاج خویش پرسیدم طبیب عشق را روزی ز فکر عقبی و سودای دنیی داد پرهیزم

5 نمی خواهم ز غیرش در جهان دیار ازان هر دم ز سیلاب مژه چون نوح طوفانی برانگیزم

6 چو فرهادم ازان بر سینه باشد کوه درد و غم کزان شیرین دهان نبود میسر غنچه پرویزم

7 مگویید ای نکوخواهان کزان بدخو ببر جامی معاذالله اگر از وی ببرم با که آمیزم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم

شاعر شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم چه کسی است ؟

شاعر شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم جامی می باشد.

شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم چیست ؟

قالب شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم غزل است

مضمون اصلی شعر نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخیزم از جامی غزل 599

غزل 599 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات
بنر