- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه درد عشق را پنهان توان کرد نه صبر اندر غم هجران توان کرد
2 نه بر وصلش توانم شاد گشتن نه از دست غمش افغان توان کرد
3 چو زلفش بس پریشانست ما را کجا فکر سر و سامان توان کرد
4 چنین دردی که من دارم ز هجران کجا درد مرا درمان توان کرد
5 اگر باشد امید روز وصلش بسی دشوارها آسان توان کرد
6 اگر عید رخ او رو نماید بسی جان و جهان قربان توان کرد
7 تو جانی و ز من دوری نگارا صبوری راست گو از جان توان کرد