- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست عرق، که در رهت از حرکات میچکد هر قدمی، که مینهی، آب حیات میچکد
2 چند به هر سیه دلی باده ناب میکشی؟ حیف! که آب زندگی در ظلمات میچکد
3 بس که لب تو چاشنی ریخته در مذاق جان گریه تلخ گر کنم آب نبات میچکد
4 اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم همچو سرشک عارفان، در عرفات میچکد