-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه در کلاه نمد راحتی، نه در تاج است که پادشاه و گدا، هر که هست، محتاج است
2 همه ز کاسه ی سر خیزدم جنون، آری حباب، بیضه ی مرغابیان امواج است
3 ز جان به رغبت خود می توان گذشت، ولی عطا به زور چو خواهند از کسی، باج است
4 اگر به میکده منصور بگذرد، داند که هر که هست درو چند مرده حلاج است
5 ببین به کینه ی افلاک و رحم کن به سلیم که تیر هفت کماندار را یک آماج است