- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ام عشق تو در دل داشت جا من عاشق دیرینه ام
2 از دل خراش افغان من تیغت به خونم تیز شد تیغ تو را سوهان بود گویی خراش سینه ام
3 من دانه چین مرغی نیم کایم به دام کس فرو سیل بلا و تخم غم بس باشد آب و چینه ام
4 وقت خطیب شهر ما خوش کو به رغم محتسب یکسر برد تا پای خم از مسجد آدینه ام
5 از بس که جرعه بر سرم ریزند مستان لبت هست از پلاس میکده آلوده تر پشمینه ام
6 در گریه عمر آمد به سر وز شوق لعلت سینه پر صد گنج گوهر ریختم خالی نشد گنجینه ام
7 جامی نبیند چشم جان جز عکس ساقی ازل تا داد پیر میفروش از جام می آیینه ام