1 نه هر چشمی ز جسمی می برد جان نه هر زلفی دلی سازد پریشان
2 نه هر دلبر ز فایز می برد دل رموز دلبری سریست پنهان
1 خم ابروست یا شمشیر بهمن مژه یا نیزه یا تیر تهمتن
2 بت فایز منیژهسان به یکبار به چاهم درفکن مانند بیژن
1 دل من همچو رستم در عتابست چو توران ملک سلم از او خرابست
2 رقیب گرسیوز و فایز سیاوش فرنگیس عشق و دل افراسیابست
1 نه از دل می رود بیرون خیالت نه از یادم رود یک دم وصالت
2 معاذالله رود از یاد فایز رخ و زلف و لب و دندان و خالت