-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیری نشد خزان گل شاخسار ما موی سفید ماست چو عنبر بهار ما
2 خواهد به کار آمد اگر خاک هم شویم افلاک را چو شیشه ی ساعت غبار ما
3 مردیم و گفتگوی بزرگانه کم نشد آید صدای کوه ز سنگ مزار ما
4 گرمی ندیده ایم به عمر خود از کسی جام شراب ما بود آب خمار ما
5 خویشی ست در میانه ی ما و گل دورنگ یک پشت می رسد به خزان نوبهار ما
6 افلاک و انجمند به کاری، ولی سلیم کاری نمی کنند که آید به کار ما