1 آدمی راکاو نباشد تجربت بر چنان آدم شرف دارد ستور
2 میخورد مسکین نمک بر جای قند طعم شیرین را نمیداند ز شور
3 مختصر گویم به هر کاری که هست کور بینا بهتر از بینای کور
1 ای صفاهان مژده کاینک شاه دوران می رسد جسم بیجان ترا از نو به تن جان میرسد
2 غصه را بدرود کنکاید مسرت این زمان درد را پیغام ده کاین لحظه درمان میرسد
1 تمام گشت مه روزه و هلال دمید هلال عید به ماهی تمام باید دید
2 بنوش جام هلالی به یاد ابروی یار که همچو ابروی یار از افق هلال دمید
1 هر دل اسیر زلف تو بیدادگر بود کارش ز تار زلف تو آشفتهتر بود
2 آشوب ملک شاهی و بیدادکار تست ترکی و ترک لابد بیدادگر بود