- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوبهار است و به جدول میرود مستانه آب دارد از یاد گلستان در دهن پیمانه آب
2 بس که سیراب است از ابر بهاری، دور نیست چوب گل گر میزند بر آتش دیوانه آب
3 گلستان عشق را کاوش همه بر آتش است برگ گل هرگز ندیده چون پر پروانه آب
4 از ضرورت آب اکنون میپرستند اهل کفر میشود از بس بت از شرم تو در بتخانه آب
5 در به در افتادهٔ رزق پریشانی سلیم از در مسجد طلب نان، از در میخانه آب