نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست از جامی غزل 99

نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست

1 نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست که از جان جهانی دور مانده ست

2 به کشتن لایق است آن کس که زنده ز چون تو دلستانی دور مانده ست

3 جدا افتاده از بالین راحت سرم کز آستانی دور مانده ست

4 ز فرهاد آن که کم گوید فسانه ز شیرین داستانی دور مانده ست

5 مدان دور از جوانی حالت پیر بتر زان کز جوانی دور مانده ست

6 سگت بگذاشته لاغر تنم را همایی ز استخوانی دور مانده ست

7 ز جامی دور باشد نکته رانی چنین کز نکته دانی دور مانده ست

عکس نوشته
کامنت
comment