1 نه یادم می کنی نه می روی یاد به خیری باد یادت ای پریزاد
2 عجب نبود کنی فایز فراموش فراموشی است رسم آدمیزاد
1 به قامت مظهر سرو رسایی به طلعت دلفریب و جانفزایی
2 تو با این قامت و حسن خداداد هزار افسوس ای مه، بیوفایی
1 برفت آن یار و از ما مهر برداشت خیالش هم مرا آسوده نگذاشت
2 به فایز آنچه کرده آن جفا جو نه باور کرد دل نه عقل پنداشت
1 دلم را تیر مژگانت شکار است نه مجبوریست دل خود خواستار است
2 مکش از سینه فایز خدنگت که این ز آن دست و بازو یادگار است