- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه چرخ دیده نه سیاره از بدایت حسن ملک صفت بشری چون تو در نهایت حسن
2 چه صورتی! چه جمالی! علیک عین الله کمال حسن همین است و حد غایت حسن
3 از آفتاب جمالت زوال بادا دور کز او به اوج رسید آفتاب رایت حسن
4 ز خسروان ملاحت تویی بعون الله شهنشهی که بر او ختم شد ولایت حسن
5 مرا ز دانش و عقل این قدر کفایت بس که تابع سخن عشقم و کفایت حسن
6 رخ چو ماه تو است آن که هست در شأنش نزول سوره لطف و در او روایت حسن
7 کجا برم من بیدل ز جور خوبان داد که خوبرو همه جا هست در حمایت حسن
8 خرد به توبه مرا ره نمود و عشق به حسن زهی ضلالت عقل و زهی هدایت حسن
9 ملولم از دم واعظ، کجاست اهل دلی؟ که همچو گل ورقی خواند از روایت حسن
10 ز عشق مست شوی چون نسیمی ای زاهد! اگر به سمع رضا بشنوی حکایت حسن