... از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 10

1 ... ...

2 ... ...

3 بر در آن کاخ سیصد پاسدار جمله برکف گرزهای گاوسار

4 کودکان ماهرو در پیش در بهر خدمت تنگ بربسته کمر

5 کرده بهر روشنی برگرد باغ تعبیه ازگوهران شبچراغ

6 مجمری زرین به قندیلی بلور هر طرف آوبخته بهر بخور

7 کرده خرگاهی بپا از زر ناب تافته از سیم و ابریشم طناب

8 پرده‌ها آوبخته بر نقش چین نقش‌ها از دُرّ و یاقوت ثمین

9 هشته پیرامون خرگه تخت‌ها روی آن از خزّ و دیبا رخت‌ها

10 متکاها از پرند شوشتر باد بیزن از دُم طاوس نر

11 بر فرازکاخ تختی لاجورد از زر و لعل اندر آن گل‌‌های زرد

12 نازبالش‌ها لطیف و زرنگار خوش ترنم قمریان مشک‌بار

13 از بر هرتخت سروی ساخته وز زمرد برگها پرداخته

14 قمری زربن فشانده بر سریر هردمی زان‌ سرو بن مشک و عبیر

15 ییش‌هر تختی یکی خوان ظریف وندر آن گسترده دیبایی لطیف

16 جام و مینا و اوانی سر بسر از بلور و زر و سیم پرگهر

17 باده از هر سو روان -ناتمام-