سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

نه ز احوال دل بی‌خبرانت، از سلمان ساوجی غزل 65

غزل 65 ام از 897 غزلیات

نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است

1 نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است نه به سر وقت جگر سوختگانت، گذری است

2 گفته‌ای، باد صبا با تو بگوید، خبرم این خبر پیش کسی گو، که شبش را سحری است

3 بر سرم آنچه ز تنها و فراقت، شبها می‌رود با تو نگویم، که در آن دردسری است

4 نظر من همه با توست، اگر گه گاهی نکنم دیده به سوی تو درآنم، نظری است

5 ای دل از منزل هستی، قدمی بیرون نه به هوای سر کویش، که مبارک سفری است

6 هر که خاک کف پایت نکند، کحل بصر اعتقاد همه آن است که او بی بصری است

7 تو برآنی که بود جز تو کسی سلمان را او بر آن نیست که غیر از تو به عالم، دگری است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است

شاعر شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است چه کسی است ؟

شاعر شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است سلمان ساوجی می باشد.

شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است چیست ؟

قالب شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است غزل است

مضمون اصلی شعر نه ز احوال دل بی‌خبرانت، خبری است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر