نه همین طوق گلو حلقهٔ جام است اینجا از سعیدا غزل 4

نه همین طوق گلو حلقهٔ جام است اینجا

1 نه همین طوق گلو حلقهٔ جام است اینجا گر همه موج شراب است که دام است اینجا

2 زله از خوان لئیمان چه بری بهر عیال جز ندامت که کشی بر تو حرام است اینجا

3 بندهٔ پیر خرابات شوم کز ره لطف کرمش بیشتر از خاص به عام است اینجا

4 مژه بر هم زدن و گریه و خون خوردن و آه سجده و قعده و تسبیح و قیام است اینجا

5 دایماً در خم زلف است رخش نورفشان طرفه صبحی است که پیوسته به شام است اینجا

6 گفت در میکده آداب ندانم پیری این هم از پختگی اوست که خام است اینجا

7 چون سعیدا نشود حلقه به گوش در او خواجهٔ جای دگر بین که غلام است اینجا

عکس نوشته
کامنت
comment