-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست غم، گر شد گریبان من از غم چاک چاک سینه ام چاکست، از چاک گریبان خود چه باک؟
2 می کشی بر غیر تیغ و می کشی از غیرتم از هلاک دیگران بگذر، که خواهم شد هلاک
3 نیست جان را با تن پاک تو اصلا نسبتی این تن پاک تو صد ره پاک تر از جان پاک
4 خاک آدم را، از آن گل کرد، استاد ازل تا چنین نازک نهالی بر دمد ز آن آب و خاک
5 ای که از ما فارغی، گویا نمی دانی که ما دردمندانیم و آه ما بغایت دردناک
6 می پرستان را ز می هر دم حیاتی دیگرست آب حیوان ریخت، گویا، باغبان در جوی تاک
7 گر هلالی چند روزی در لباس زهد بود باز در کوی خراباتست مست و جامه چاک