نه جا در باغ و بستانی، نه از سلیم تهرانی غزل 568

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گلشنی دارند

1 نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گلشنی دارند بنازم خرقه پوشان را که پرگل دامنی دارند

2 به درد عشق غمخواری ندارم، خرم آن جمعی که گر خاری رود در پای ایشان، سوزنی دارند

3 ز مرغ و مور سرگردان تر و عاجزترم در عشق که مرغان باغ و بستانی و موران خرمنی دارند

4 بساط باغ را ای باغبان گلچین به دامن برد چه شد انصاف، اسیران دگر هم دامنی دارند

5 یکی نالد چو بلبل، دیگری رقصد چو شاخ گل ببین ای توبه، می خواران چه بشکن بشکنی دارند

6 سلیم از قصه ی فرهاد و شیرین چند می گویی به کار عاشقی امروز خوبان چون منی دارند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر