حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

هیچ طبیبم دوایِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 282

غزل 282 ام از 1607 غزلیات

هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست

1 هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست درد که درمان پذیر نیست شگفت است

2 هر کسَم از علّتی بگفت علاجی نیش به ظاهر زدند و ریش نهفته ست

3 بر که کنم اعتماد و با که بگویم کاین دلِ بی چاره را چه درد گرفته ست

4 هم برِ لیلی برم حکایتِ مجنون آن شنود ماجرایِ شب که نخفته ست

5 تا ز کجا سر برآرد این همه سودا کز دلِ غافل در اندرون بنهفته ست

6 بویِ گلی می برم که گل بُنِ فطرت هرگز از آن تازه تر گلی نشکفته ست

7 قبلۀ اهلِ دل است از آن دلِ نا اهل روی به محرابِ طاقِ ابرویِ جفت است

8 خاک بر آن سر بود که خاکِ زمین را در قدمِ نازنین به دیده نرفته ست

9 این همه سهل است ترهاتِ به تقلید جهلِ مرکب نگر که در پذرفته ست

10 هیچ سخن گفته اند نیست نگفته این که تو گفتی نزاریا که نگفته ست

11 باش که در دُرجِ سر به مُهرِ گهرها هست که الماس کس هنوز نسفته ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست

شاعر شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست چه کسی است ؟

شاعر شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست چیست ؟

قالب شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست غزل است

مضمون اصلی شعر هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.