جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

به دردت داروی دردم از جهان ملک خاتون غزل 570

غزل 570 ام از 1809 غزلیات

به دردت داروی دردم نباشد

1 به دردت داروی دردم نباشد ز دردت جز رخی زردم نباشد

2 ز روی لطف خود دریاب ما را که گر جویی دگر گردم نباشد

3 به میدان وفا و عشق بازی کسی دیگر هماوردم نباشد

4 فراق روی تو ای نور دیده به جان تو که در خوردم نباشد

5 مرا بگرفت دم در درد هجران تحمّل بیش از این دردم نباشد

6 به غیر از وصل روح افزایت ای جان تو دانی داروی دردم نباشد

7 بده کام دلم یک دم ز وصلت که تا درد سرت هر دم نباشد

8 جگر گر هست ما را در غم عشق بگو تا چون دم سردم نباشد

9 مسلمانان مرا جز سینه ی ریش از آن ماه جهان گردم نباشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به دردت داروی دردم نباشد

شاعر شعر به دردت داروی دردم نباشد چه کسی است ؟

شاعر شعر به دردت داروی دردم نباشد جهان ملک خاتون می باشد.

شعر به دردت داروی دردم نباشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر به دردت داروی دردم نباشد چیست ؟

قالب شعر به دردت داروی دردم نباشد غزل است

مضمون اصلی شعر به دردت داروی دردم نباشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر