- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی رمز درد، کس نشود آشنای ما خالی ز ناله نیست نی بوریای ما
2 ماییم هر چه هست نماییم هر چه هست از ما پر است عالم و خالی است جای ما
3 با سنگ طینتان چه کند نرمی زبان با دل شکسته کار کند مومیای ما
4 دست طمع ز دامن دوران بریده ایم کفش زمانه راست نیامد به پای ما
5 خود را به تیر آه غریبان سپر مکن خم شد کمان چرخ به زور دعای ما
6 عمری است در مقام رضا ایستاده ایم هرگز ناوفتاده ز پا این عصای ما
7 ما گردباد وادی حیرانی خودیم جز آه ما نگشته کسی گرد وای ما
8 هرگز نداده دولت دیدار رو مگر از پا فتاده سایهٔ بال همای ما؟
9 بلبل به باد داد هر آن برگ گل که داشت بشنود تا نوای دل بینوای ما
10 گر شمع من تو باشی و پروانه ات منم روز جزا وصال تو باشد جزای ما
11 انگشت خود گزید سعیدا چو ماه نو تا دید ضعف طالع نشو و نمای ما