ندیده کسی آنچه من دیده‌ام از سعیدا غزل 456

ندیده کسی آنچه من دیده‌ام

1 ندیده کسی آنچه من دیده‌ام سرم گشت از بس که گردیده‌ام

2 اگر تار عمرم کند دور نیست بر این رشته بسیار پیچیده‌ام

3 دمی بی‌محبت کجا بوده‌ام که تا بوده‌ام عشق ورزیده‌ام

4 وفا و محبت در این کهنه دیر ندیدم ز کس بلکه نشنیده‌ام

5 ز من خوش نشد دل کسی را ولی نرنجانده‌ام هم نرنجیده‌ام

6 ز مردم کسی را که خودبین نباشد ندیدم به جز مردم دیده‌ام

7 سعیدا ز اوضاع آزادگان همین ناپسندی پسندیده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر