- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی کس تر ازین عاشق دل خسته کسی نیست عمری ست که بیمارم و عیسی نفسی نیست
2 شورافکن مرغان اسیر است خروشم دلگیرتر از سینهٔ چاکم قفسی نیست
3 تا چند توان داد، نفس بیهده بر باد؟ چون نی همه فریادم و فریادرسی نیست
4 گوشی به خروش من و دل دار، که فرداست زین قافله رفته، صدای جرسی نیست
5 همراه رقیبان مگذر از سر خاکم ما را ز وفای تو جز این ملتمسی نیست
6 خجلت زده برق درین دشت سرابم در مزرع بی حاصل من خار و خسی نیست
7 در محفل این مرده دلان شمع مزارم می سوزم و از سوز من آگاه کسی نیست
8 عیب و هنر از لوح جهان هر دو ستردند عاشق چه عجب گر نبود، بوالهوسی نیست
9 پوشیده حزین از شب ما، صبح رخ خویش دل با که نفس راست کند؟ همنفسی نیست