- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس ندارد خبر از واقعه ی مشکل من حاصلی نیست ز اندیشه ی بی حاصل من
2 دشمنی نیست مرا از دل دیوانه بتر هر زمان واقعه ای با سرم آرد دل من
3 می کشد یارم و خشنودم ازیرا که مرا طمعی نیست ز جان کندن بر باطل من
4 این غزل گو بنمایید به صاحب فتوی تا نخواهد به شریعت دیت از قاتل من
5 می روم بی خبر از خویشتن و مشکل آنک کس ندارد خبر از واقعه ی مشکل من
6 بوی خون جگر سوخته آید تا حشر از زمینی که در آن راه بود منزل من
7 از که یاری طلبم در که گریزم چه کنم جز غم دوست کسی نیست دگر قابل من
8 هیچ دل در همه آفاق جهان از خوبان طاقت جور نیارد که دل غافل من
9 دشمن جان نزاری دل بی عافیت است راست گویی دل من نیست ز آب گل من