کس به سعی از پای دل زنجیر از جویای تبریزی غزل 574

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند گشود

1 کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند گشود این گره را ناخن تقدیر نتواند گشود

2 همچو سم گر پنجهٔ تدبیر نتواند گشود عقده ای از رشتهٔ تقدیر نتواند گشود

3 شرمگین شوخ مرا از بسکه دربند حیاست کلک مانی چهرهٔ تصویر نتواند گشود

4 چشم او همدست ابرو گشت در تسخیر دل ملک را تنها همین شمشیر نتواند گشود

عکس نوشته
کامنت
comment