نه اکنون مست نازت ای از مشتاق اصفهانی غزل 220

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان دیدم

1 نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان دیدم تو را تا دیدم از جام تغافل سرگران دیدم

2 چسان باشم رهین منت لطفت کجا از تو بجز آزار جهان هرگز من آزرده جان دیدم

3 بخصمی چون تو عهد دوستی بستم سزاوارم که زارم کشتی و خود را بکام دشمنان دیدم

4 جز این کز حسرت بوس و کنارت پیر گردیدم چه برخورداری از وصل تو ای نخل جوان دیدم

5 همایون طایر قدسی تو کی با جغذ میسازی که گاهش گویمت با خویش در بک آشیان دیدم

6 همیشه یار غیر و خصم من بودی چسان گویم که من با خود ترا گاهی چنین گاهی چنان دیدم

7 ندارم شکوه هرگز از سر خاری درین گلشن که مشتاق آنچه من دیدم ز جور گل‌رخان دیدم

عکس نوشته
کامنت
comment