غیر مهر ماه رویی نیست از اسیری لاهیجی غزل 393

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خورم

1 غیر مهر ماه رویی نیست حالی در خورم غیر سودای سر زلفش نباشد در سرم

2 در زمین از چشم من هر سو روان شد جوی آب برامید آنکه از سرو بلندش برخورم

3 مرغ روحم از بدن اندر هوای وصل او چون روانی میرود شاید ز هجران بگذرم

4 همچو غواصان فرو رفتم ببحر عشق او جز در دردش نیامد هیچ گوهر در برم

5 در هوای محنت عشقش روان در هر دمی صد هزاران در و گوهر از دو دیده بشمرم

6 در حساب عاشقانش کی درآیم در شمار کز سگان کوی او پیش سکانش کمترم

7 پایه قدرم اسیری بگذرد از نه فلک نوربخش ما چو باشد در دو عالم رهبرم

عکس نوشته
کامنت
comment