-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بینیازی عارفان را کارسازی میکند سرو از آزادی خود سرفرازی میکند
2 میگزد انگشت از ضعف وجود من هلال شعلهٔ مهر و محبت جانگدازی میکند
3 دوست گر از لطف خواهد بخیه بر زخمم زند تار زلفش کوتهی با آن درازی میکند
4 گرم آتشبازیام چون دید در طفلی پدر گفت این بدبخت، مشق عشقبازی میکند
5 میزنم بر سینه سنگ از عشق او دایم سلیم این چنین دیوانه خود را دلنوازی میکند