1 جای دگر نماند، که سوزم ز دیدنت رخساره در نقاب ز بهر چه میکنی؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گفتیم: مگر که اولیاییم، نهایم یا صوفی صفهٔ صفاییم، نهایم
2 آراسته ظاهریم و باطن، نه چنان القصه، چنانکه مینماییم، نهایم
1 تازه گردید از نسیم صبحگاهی، جان من شب، مگر بودش گذر بر منزل جانان من
2 بس که شد گل گل تنم از داغهای آتشین میکند کار سمندر، بلبل بستان من
1 هرچه در عالم بود، لیلی بود ما نمیبینیم در وی، غیر وی
2 حیرتی دارم از آن رندی که گفت چند گردم بهر لیلی گرد حی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **