- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب
2 اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب
3 تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد ظن نبردم که ببد خلق چنین دارد تاب
4 شد خمیده قدم از فرقت آن زلف بخم تافته شد دلم از حسرت آن جعد بتاب
5 ای سفر کرده و برده ز من آرام و قرار ز آتش و آب دل و دیده مرا کرده کباب
6 اشک من سرختر از روی تو و پر تذرو بخت من تیره تر از موی تو و پر غراب