- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیجا نمی خلد به دلی تیر آه ما مژگان چشم آبله شد خار راه ما
2 از عجز ما همیشه قوی رشک می برد با برق می زند دو برابر گیاه ما
3 یک نکته ای است در نظر اهل معرفت از خط سرنوشت شکست کلاه ما
4 از خشم چرخ و کشمکش دست روزگار شد چون کمان شکستگی ما پناه ما
5 جایی که چشم عفو تو مژگان به هم زند در دیدهٔ [صواب] نشیند گناه ما
6 چون خط و خال، زینت روی دو عالم است سودای مفلسانه و فقر سیاه ما
7 تا بوسه دست داده سعیدا به پای او ساییده است سر به ثریا کلاه ما