هیچ دانی که سر صحبت ما از انوری ابیوردی غزل 161

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار

1 هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار سر پیوند چو من باز فرود آرد یار

2 کاشکی هیچ‌کسی زو خبری می‌دهدی تا از این واقعه خود هیچ خبر دارد یار

3 تو ببینی که مرا عشوه دهان خنداخند سالها زار بگریاند و بگذارد یار

4 یارت ار جو کند خود چکند چون به عتاب خون بریزد که همی موی نیازارد یار

5 انوری جان جهان گیر و کم انگار دلی پیش از آن کت به همین روز کم انگارد یار

عکس نوشته
کامنت
comment