- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار سر پیوند چو من باز فرود آرد یار
2 کاشکی هیچکسی زو خبری میدهدی تا از این واقعه خود هیچ خبر دارد یار
3 تو ببینی که مرا عشوه دهان خنداخند سالها زار بگریاند و بگذارد یار
4 یارت ار جو کند خود چکند چون به عتاب خون بریزد که همی موی نیازارد یار
5 انوری جان جهان گیر و کم انگار دلی پیش از آن کت به همین روز کم انگارد یار