- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هیچ دانی چیست صوفی مشربی ملحدی بنگی مباحی مذهبی
2 قید شرع از دوش خود افکنده ای کهنه انبانی زکفر آکنده ای
3 گربه سان سر بر سر زانو نهد چون کند غافل به دنبه برجهد
4 من ندانم چیست این صوفیگری کش سراسر حقه اس چون بنگری
5 نیست در آنجا یکی مرد سره می نبینی کارهی در آن کره
6 گم کنی هر بر شکسته تاجری یا زکار افتاده اس خر فاجری
7 یا ز منصب عزل گشته عاملی یا شکم پرور گدایی کاهلی
8 یا لتتبازی ز هر در رانده ای یا بکنج مدرسه وامانده ای
9 در میان صوفیانش بازجو چرسش اندر کیسه بنگش در گلو
10 جلقگاه صوفیان کفهای او ظلم و نکبت ظاهر از سیمای او
11 راه و رسم صوفیان خواهی تمام حلق و جلق و دلق باشد والسلام