نه رو از ناز می تابد گه از عرفی شیرازی مثنوی 157

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

نه رو از ناز می تابد گه نظاره ماه من

1 نه رو از ناز می تابد گه نظاره ماه من ندارد از لطافت عارضش تاب نگاه من

2 بفتوای کسی خون مرا ریزی که در محشر کنم گر دعوی خون باز خواهد شد نگاه من

3 مرا کشتی و خوشحالی بآن غایت که پنداری تو خواهی بود فردای قیامت داد خواه من

4 بنزدیک شما ای کشتگان عشق می آیم بدرد حسرت آرایش کنید آرامگاه من

5 ز حسرت می روم سوی تو وز غیرت نمی بینم که از رویت مبادا لذتی یابد نگاه من

6 ز عشق کوهکن شیرین بخود می نازد و خسرو باین خوشدل که دارد این غرور از عزو جاه من

7 برافکن پرده از حیرت چو عرفی بی زبانم کن چرا بسیار میکوشی در اثبات گناه من

عکس نوشته
کامنت
comment