1 نه از دل می رود بیرون خیالت نه از یادم رود یک دم وصالت
2 معاذالله رود از یاد فایز رخ و زلف و لب و دندان و خالت
1 ز من ببرید جانان باز پیوست شکست عهد کن آیین نو بست
2 بحمدالله غمین بر خاست دشمن به بزم دوست فایز شاد بنشست
1 ندانم خواب یا بیدار بودم ز شوقش مست یا هشیار بودم
2 به باغ خلد فایز بود گویا و یا سر در کنار یار بودم
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به